در تجزيه و تحليل موردي سياست بازرگاني وضع داخلي و خارجي سازمان شرح داده ميشود و دربارة مأموريت ، استراتژيها ، هدفهاي بلند مدت و سياستها مسألههايي مطرح ميگردد.
بايد تجزيه و تحليل موردي و ارائه آن را به عنوان يك محصول مورد توجه قرار داد بهگونهاي كه يك مزيت رقابتي آن را از تجزيه و تحليل موردي ساير دانشجويان متمايز و ممتاز نمايد.
بايد مدتها پيش از زمان ارائه مطلب آماده بود تا وقت كافي براي انديشيدن و تمرين وجود داشته باشد. مسامحه و تعلل جايز نيست.
بايد پيوسته مجموعهاي از «چراها» را مطرح ساخت و در مورد مفروضات و آنچه قرار است ابراز گردد پرسشهايي را مطرح نمود و درصدد يافتن پاسخ مناسب برآمد.
اگر نتوان ديدگاهي را به خواننده منتقل كرد ، حتي بهترين عقايد هم هيچ فايدهاي نخواهد داشت. بنابراين ، به هنگام دست يافتن به عقيدهها و نظريههاي جديد بايد جهت ارائه هر چه بهتر آنها انديشيد.
بايد نسبت به همكلاسيها و افراد موجود در كلاس يك نگرش مثبت داشت. بايد درصدد حل مسائل برآمد و نبايد با آنها ستيز كرد.
بايد با ديدگاه استاد هماهنگ بود و به ارزشها و توقعات يا انتظارات وي احترام گذاشت.
از آنجا كه درس ساستهاي بازرگاني در زمرة آخزين درسهاي تحصيلي ميباشد ، در صورت نياز در زمينهها يا رشتههاي ديگر بايد از اساتيد مختلف كمك گرفت.
امكان دارد ساير دانشجويان در زمينههاي عملي و اجرايي از تواناييهاي خاص برخوردار باشند كه بتوانند نقاط ضعف شما را از بين ببرند. بنا براين ، يك روحيه همكاري بوجود آوريد تا در گروه رقابت سازنده بوجود آيد.
موردي را كه ميخواهيد به كلاس ارائه كنيد چندين بار بخوانيد تا مبادا چيزي از قلم افتاده باشد.
هنگامي كه به عنوان يك گروه يك تجزيه و تحليل موردي تهيه ميكنيد ، به صورت چند تيم جداگانه درآييد تا هر تيم به مسائل داخلي و خارجي شركت مورد نظر بپردازد. هر تيم بايد گزارش كار خود را به عنوان يك مقاله جداگانه بنويسد و سپس نسخهاي از آن را به ساير اعضاي گروه بدهد.
در پايان هر نشست گروهي ، تكليف هر يك از گروهها براي نوبت و نشست بعدي تعيين شود.
با نشاط و شاداب باشيد.
روي نقاط قوت هر يك از اعضاي گروه حساب كنيد ؛ به افراد ، با توجه به نقاط قوتشان كارهايي را واگذار نماييد.
براي خود و اعضاي تيم هدفهايي را تعيين نماييد ؛ بودجه تأمين اين هدفها را مشخص كنيد.
با كتابخانه دوستي صميمي شويد.
روح همكاري و نگرش مثبت را تقويت كنيد و اعضاي گروه را تشويق به مشاركت وتعامل نماييد. در مورد قضاوت درباره اعضاي گروه عجله نكنيد.
در سراسر فرايند تجزيه و تحليل موردي خلاق و نوآور باشيد.
براي كاركردن آماده باشيد. گاهي ايجاب ميكند كه بيش از سهم خود كار كنيد. آن را با آغوشي باز بپذيريد و هر آنچه از دستتان برميآيد انجام دهيد تا موجب حركت هر چه يشتر تيم شود.
در موردي كه در دست داريد به گونهاي بينديشيد كه گويا در دنياي واقعي در حال رخ دادن است ؛ مبادا تجزيه و تحليل موردي را به يك فرايند مكانيكي تبديل نماييد (آن را تا آن اندازه كوچك كنيد).
علائم و نشانهها را به جاي علتها نگيريد ؛ خيلي زود به نتيجه نرسيد ؛ به ياد داشته باشيد كه احتمال دارد اطلاعات موجب گمراهي يا تعارض شود و اينكه شايد اين اطلاعات نادرست باشند.
براي تهيه برنامههاي خلاق ، با ثبات و معقول از پاي ننشينيد و بكوشيد چنين برنامههايي را تدوين نماييد ؛ خود را در موضع يك استراتژيست قرار دهيد.
به هنگام استفاده نمودن از روشهاي كمّي براي تجزيه و تحليل داراي اعتمادبه نفس باشيد. اصولا اين روشها بصورت فطري پيچيده و مشكل نميباشند. در سايه تمرين ميتوانيد به خوبي از عهده آنها برآييد.
دقت نماييد كه سبك نگارش شما روان ، سليس و رسا باشد ؛ جملهها دقيق ، كوتاه ، روشن و درست باشند.
در صورت امكان باطراوت و شاداب باشيد. گاهي موضوع استيصالآور ميشود ، ولي در هر جا امكانپذير است آن را از حالت كسالتآور خارج كنيد. هنوز چند سال طول ميكشد تا اينكه شما بعنوان مدير عامل شركت در صحنه عمل نماييد.
ماشيننويس بايد بسيار حرفهاي و از نظر ويراستاري ماهر باشد. هيچ يك از اين كارها را به تنهايي انجام ندهيد.
از نظر نگارش و تهيه امور فني از هيچ كوششي فروگذار نكنيد. جدولها ، نمودارها و شكلهاي تميز و عالي تهيه كنيد. تصويرها و رنگها جذاب باشند. مبادا نمودارها و شكلها كثيف و خطخورده باشند !
هنگامي كه مواردي را بصورت گروهي ارائه مينماييد مبادا تفاوتهاي شخصي موجب اختلاف شود. اگر چنين وضعي پيش آيد بايد به علت آن پيبرد و هرچه زودتر آن را مرتفع نمود.
مبادا فراموش كنيد كه هدف آموزش است ؛ در زمينههايي كه آشنايي كمتري داريد ، كند و كاو نماييد.
به جزييات توجه زيادي بنماييد.
درباره كاربرد پيشنهادهاي ارائه شده به صورت كامل (واقعي) بينديشيد. هميشه نتايج تصميمات روشن نيست. اغلب بر چندين جنبه از عمليات يك شركت اثر ميگذارند.
هر چه سريعتر مطالب را يادداشت كنيد (پيشنويس تهيه نماييد).
هر چه را كه ساير اعضاي گروه مينويسند ، بخوانيد ، دربارة اين مطالب نظرات خود را (به صورت مكتوب) ارائه نماييد. اين امر باعث ميشود كه تمام جنبههاي فرايند تهيه تجزيه و تحليل موردي پربارتر شود.
براي چنين پرسشهاي اصولي يا زيربنايي ، مانند چه ، چهزماني ، كجا ، چرا و چگونه پاسخهاي مقتضي تهيه نماييد.
رمز موفقيت در سازگاري و انعطافپذيري است ؛ خلاق و نوآور باشيد.
تنها به بيان نسبتها و ارائه اعداد و ارقام اكتفا نكنيد. بلكه در مورد روندهاي ارائه شده عقايد و نظراتي را ارائه نموده و به نتيجههايي برسيد. درباره اهميت اين اعداد و ارقام براي شركت داد سخن بدهيد.
با ارائه دادههاي واقعي (هر كجا امكانپذير است) گفتههاي خود را مستدل نماييد و نوع قضاوت خود را مورد تأييد قرار دهيد.
داشتن نظم و ترتيب يك مزيت واقعي است ؛ تجزيه و تحليل موردي شما بايد همانند يك كار تخصصي و حرفهاي جلوه كند.
تجزيه و تحليل شما بايد (تا آنجا كه ميسراست) مفصل و دقيق باشد.
يك تصوير بيش از هزار گفته دارد و يك تصوير خلاق به شما بالاترين نمره را (در كلاس درس) خواهد داد.
پيش از ارائه مقاله اجازه بدهيد كس ديگري آن را بخواند و مورد نقد قرار دهد.
بر بخشهاي «گزينش استرتژيها و اجراي آنها» تأكيد كنيد. يك اشتباه متداول اين است كه در ارائه مقاله وقت بسيار زيادي را صرف بررسي عوامل داخلي و خارجي شركت مورد نظر خود مينمايند. هميشه به ياد داشته باشيد كه اصل قضيه در ارائه مقاله همانا بخشهاي مربوط به گزينش استراتژيها و جنبههاي اجرايي آنها ميباشد.
براي شناسايي اعضاي گروه خود از هيچ نوع كوششي فروگذار نكنيد. اين امر باعث ميشود كه در گروه هيچ چيز پنهان نماند و عقايد و نظريهها بهتر رد و بدل شود. براي ايجاد اين روابط وقت و تلاش لازم صرف نماييد.
نسبت به كارهاي اعضاي گروه خود انتقادهاي سازنده بنماييد. مباد بحث گروه را تحتالشعاع ديدگاه خود قرار دهيد. شنونده خوبي باشيد و در گروه مشاركت فعال بنماييد.
از اشتباهات و ضعفهاي گذشته درس بگيريد. با توجه به جنبههاي ضعف ديگران در تجزيه و تحليل موردي ارائه مطالب درصدد رفع عيبهاي خود برآييد.
از روشهاي مثبت و كارهاي موفقيتآميز همكلاسان درس بگيريد.
با ملاحظه ، متكي به نفس ، قابل اعتماد و قابل اعتبار باشيد.
مديريت استراتژيك چيست ؟
زماني رؤساي دو شركت در يك صنعت با هم رقابت ميكردند. اين دو رئيس تصميم گرفتند كه به دامن طبيعت پناه ببرند ، در آنجا چادر بزنند و دربارة ادغام اغحتمالي دو شركت به بحث بپردازند. اين دو نفر در نقطهاي دوردست در دل جنگلهاي انبوه چادر زدند. ناگهان متوجه شدند كه يك خرس قهوهاي رنگ در برابر آنها روي دو پاي عقب خود ايستاده و خرناس ميكشد.اولين رئيس به سرعت يك جفت كفش ورزشي از كيف دستي خود بيرون آورد. دومين رئيس گفت : «جناب ، شما نميتوانيد از اين خرس تند تر بدويد.» رئيس اول پاسخ داد : «شايد من نتوانم از اين خرس تندتر بدوم ، ولي ترديدي ندارم كه ميتوانم تندتر از شما بدوم!» اين داستان تصويري از مفهوم مديريت استراتژيك ارائه ميكند.
تعريف مديريت استراتژيك :
ميتوان مديريت استراتژيك را بدينگونه تعريف كرد : هنر و علم تدوين ، اجرا و ارزيابي تصميمات وظيفهاي چندگانه كه سازمان را قادر ميسازد به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد.
چشم انداز عبارتست از ارائه گزاره هایی خردمندانه درباره ی آینده و تفسیر گزاره ها به گونه ای که به عمل آگاهانه و به فرایندهای یادگیری جمعی و نحوه ی پاسخگویی به چالش های آینده ، جهت دهد.
بیانیه فلسفه سازمان که غالبا “مرام” نامیده میشود معمولا همراه رسالت است یا بخشی از آن ظاهر می شود .فلسفه سازمان باورهای بنیادی ارزشها و رجحان های فلسفی را بازتاب میدهد یا بطور ضمنی بیان می کند .
مقصدهایی که سازمان می خواهد با وجود وفعالیت خود بدانها دست یابد و نقاطی است که کوششها معطوف رسیدن به آن است
هدفهای کوتاه مدت هستند که سازمان برای رسیدن به هدفهای بلند مدت باید به آنها دست یابد با ویژگیهای: قابل سنجش، کمی ، چالشگر ، واقعی سازگار با سایر هدفها ، دارای ضرب الاجل ، قابل دسترس ، تمرکزرقابتی ، نتایج کلیدی و معیار .)
ابزاری است که سازمان میتواند بدان وسیله به هدفهای بلند مدت خود دست یابد ( طرح واحد ، همه جانبه و تلفیقی است که نقاط قوت اصلی سازمان را با عوامل و تغییرات محیط مربوط میسازد و به نحوی طراحی شده است که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل میشود )
به طور اساسي برنامهريزي استراتژيك يا راهبردي “ كوششي سازمان يافته و منظم براي تصميمات مبنايي و اجراي اقدامات زيربنايي است كه ماهيت فعاليت يك سازمان را در موقعيت محيطي و در ارتباط با ديگر سازمانها در چارچوب قانون نشان ميدهد و آن عبارت از مجموعه تصميمات و فعاليتهايي است كه از تنظيم و اجراي استراتژيهاي طراحي شده براي كسب اهداف يك سازمان ناشي شده باشد“.
مدیریت استراتژیک علم و هنر تدوین , اجرا و ارزیابی تصمیمات کلان (جامع)که سازمان را قادر می سازد به مطلوبیت های بلند مدت خود دست یابد
مدیریت استراتژیک عبارت است ازدوراندیشی تحول گرا ی اقتضایی با تاکید بر شناخت محیط وتاثیر گذاری بر آن برای تحقق رسالت سازمانی
مدیریت استراتژیک، روندی پیوسته و تعاملی است که هدف آن حفظ تناسب و هماهنگی کلیت سازمان با محیط اطراف آن می باشد
برنامه فراگیر و عمومی فعالیتهای عمده ای است که سازمان قصد دارد توسط آنها در یک محیط پویا به هدفهای بلند مدت خود دست یابد
سیاست ابزاری است که بدان وسیله میتوان به هدف سالانه دست یافت . همچنین رهنمودها و رویه هایی است که سازمان برای دستیابی به هدفهای اعلام شده رعایت میکند . ( هنگام تصمیمگیری از سیاستها به عنوان رهنمود استفاده میشود و همچنین سیاستها تعیین کننده شرایط روز مره و تکراری سازمان می باشد)
هر شركت يا سازماني در هر وضعي كه باشد در يكي از خانه هاي متعلق به ماتريس استراتژي هاي اصلي قرار ميگيرد. با توجه به موقعيت شركتها ميتوان جايگاه آن را تعيين كرد. همانگونه كه نمودار ذيل نشان ميدهد ماتريس استراتژيهاي اصلي بر پايه دو بعد قرار دارد. موضع رقابتي و رشد بازار ، براي هر يك از خانه هاي اين ماتريس ، استراتژيهايي كه براي سازمان يا شركت مناسب است و ميتوان آنها را به اجرا درآورد در نمودار فهرست شده است و ما نيز آن را قبلاً در جدول SWOT بصورت همزمان براي شركت سرمايه گذاري بوعلي نشان داديم.
از جمله استراتژيهاي بسيار متداول اين است كه دو شركت در هم ادغام ميشوند يا يك شركت ، شركت ديگري را ميخرد. مقصود از خريد يك شركت اين است كه يك سازمان بزرگ يك سازمان كوچكتر را خريدار مينمايد يا عكس اين داستان اتفاق ميافتد. مقصود از ادغام شركتها اين است كه دو سازمان با اندازههاي همانند يكي ميشوند و به صورت يك شركت درميآيند.
استفاده بهينه از ظرفيت موجود
استفاده بهينه از نيروي كار موجود
كم كردن نيروهاي ستادي مديريت
استفاده از پديدهاي به نام «صرفهجويي به مقياس»
يكنواخت كردن روند فروشهاي فصلي
دسترسي بهتر به عرضهكنندگان ، شركتهاي پخش ، مشتريان ، محصولات و بستانكاران جديد
بهكارگيري فنآوري جديد
كاهش دادن بدهيهاي مالياتي
مقصود از خريدهاي استقراضي اين است كه شركتي سهام عمده شركت ديگر را ميخرد و براي بازپرداخت وامهاي گرفتهشده داراييهاي خريداريشده را به گرو يا رهن ميگذارد.
دراكــر ميگويد كه طرح اين پرسش : «فعاليت ما چيست؟» مترادف با پرسش اين سؤال است : «مأموريت ما چيست؟» «بيانيه مأموريت سازمان» جمله يا عبارتي است كه بدان وسيله مقصود يك سازمان از مقصود سازمان مشابه متمايز ميشود و آن بيان كننده «علت وجودي» سازمان است. با استفاده از مأموريت سازمان ميتوان به اين پرسش اساسي يا اصلي پاسخ داد : «فعاليت ما چيست؟» اصولا مأموريت سازمان كه به شيوه روشن بيان گردد ميتواند هدفهاي بلند مدت را تعيين و استراتژيها را تدوين نمايد
مأموريتهاي سازمانها ، از نظر حجم ، محتوا ، شكل و پرداختن به جزئيات با هم متفاوتاند. بيشتر كارشناسان و افراد صاحبنظر در مديريت استراتژيك چنين ميپندارند كه مفاد مأموريت سازمان بايد داراي نه ويژگي برجسته باشد (از نه جزء مهم تشكيل ميشود). از آنجا كه ، اغلب مأموريت سازمان بيش از ساير فرايندهاي مديريت استراتژيك به چشم ميخورد و همگان از آن آگاه ميشوند ، پس مهم اين است كه در بر گيرندة همة نه جزء اصلي بشود .
با توجه به مأموريت سازمان بايد بتوان به پرسشهاي زير پاسخ داد :
مشتريان : مشتريان شركت چه كساني هستند؟
محصولات يا خدمات : محصولات و خدمات عمده شركت چيست؟
بازارها : از نظر جغرافيايي ، شركت در كجا رقابت ميكند؟
فنآوري : آيا شركت از پيشرفتهترين فنآوريها استفاده ميكند؟
توجه به بقا ، رشد و سودآوري : آيا شركت براي رشد و سلامت مالي از تعهد لازم برخوردار است؟
فلسفه : باورها ، ارزشها ، آرزوها و اولويتهاي اخلاقي اصلي شركت چيست؟
ويژگي ممتاز : شركت داراي چه مزيت رقابتي يا شايستگي ممتاز است؟
توجه به تصور مردم : آيا شركت نسبت به مسائل اجتماعي ، جامعه و محيطي واكنش مناسب نشان ميدهد؟
توجه به كاركنان : آيا كاركنان به عنوان يك قلم دارايي ارزشمند براي شركت به حساب ميآيند؟
استراتژيستها با استفاده از ماتريس ارزيابي
عوامل خارجي ميتوانند عوامل اقتصادي ، ، اجتماعي ، فرهنگي ، بومشناسي ، محيطي ، سياسي ، دولتي ، حقوقي ، فنآوري و اطلاعات رقابتي را مورد ارزيابي قرار دهند. براي تهية ماتريس ارزيابي عوامل خارجي بايد پنج مرحله ، به شرح زير طي كرد :
1. پس از بررسي عوامل خارجي ، عوامل شناخته شده را فهرست نماييد. بين 10 تا 20 عامل بنويسيد كه در برگيرندة عواملي باشد كه موجب فرصت ميگردد و يا سازمان را مورد تهديد قرار ميدهد. نخست عواملي كه موجب فرصت و موقعيت ميشوند و سپس آنها كه سازمان را تهديد ميكنند ، بنويسيد. تا آنجا كه امكان دارد دقيق باشيد و در صورت امكان از درصد، نسبت و اعداد قابل مقايسه استفاده كنيد.
به اين عوامل وزن يا ضريب بدهيد. اين ضريبها از صفر (بياهميت) تا 1 (بسيار مهم) ميباشند. ضريب نشاندهنده اهميت نسبي يك عامل (از نظر موفق بودن سازمان در صنعت مربوطه) ميباشد. اغلب ، به عواملي كه موجب فرصت يا موقعيت ميشوند ضريب بيشتري (در مقايسه با عوامل تهديدكننده) داده ميشود (ولي اگر عوامل تهديد كننده هم شديد باشند ، بايد به آنها ضريب بالايي داد). با مقايسه نمودن شركتهاي رقيب موفق با ناموفق يا پس از بحث گروهي و توافق نظر اعضا ميتوان وزنها يا ضريبها را تعيين كرد. مجموع اين ضريبها بايد عدد 1 بشود.
3. به هر يك از عواملي كه موجب موفقيت ميشود رتبه 1 تا 4 بدهيد و اين عدد بيانگر ميزان اثربخشي استراتژيهاي كنوني شركت در نشاندادن واكنش نسبت به عامل مزبور ميباشد. عدد 4 به معني اين است كه واكنش بسيار عالي بوده است ، عدد 3 يعني واكنش از حد متوسط بالاتر و عدد 2 يعني واكنش در حد متوسط و عدد 1 بدين معني است كه واكنش ضعيف ميباشد. اين رتبهها برحسب اثربخشي استراتژيهاي سازمان تعيين ميشوند. رتبهها در محدوده سازمان و ضريبها (كه در مرحله 2 تعيين شدند) با توجه به صنعت تعيين ميشوند.
در ماتريس ارزيابي عوامل خارجي ، صرف نظر از تعدا عواملي كه موجب فرصت يا تهديد شركت ميشوند هيچگاه مجموع نمرههاي نهايي براي سازمان به بيش از 4 و هيچگاه اين جمع به كمتر از يك نميرسد. ميانگين اين جمع 5/2 ميشود.اگر اين عدد به چهار برسد بدين معني است كه سازمان در برابر عواملي كه موجب تهديد و فرصت ميشوند به صورتي بسيار عالي واكنش نشان ميدهد. به بيان ديگر ، شركت در استراتژيهاي خود به شيوهاي موفقيتآميز از فرصتهاي موجود استفاده مينمايد و اثر عواملي را كه موجب تهديد ميشوند به پايينترين ميزان ممكن ميرساند. عدد 1 بيانگر اين است كه شركت در تدوين استراتژيهاي خود نتوانسته است از عواملي كه فرصت يا موقعيت ايجاد ميكنند بهرهبرداري نمايد يا از عواملي كه موجب تهديد ميگردند ، احتراز نمايد.
1- تعيين مأموريت يا رسالت شركت . شامل بيانيههاي سازمان درباره مقاصد ، فلسفه و اهداف سازمان
2- ارائه نمايي از مجموعه شركت يا سازمان كه همه موقعيتهاي محيط داخلي و توانايي دروني آن را بيان نمايد.
3- ارزيابي محيط خارجي سازمان با استفاده از واژههاي رقابتي و كلماتي كه بيانگر عوامل عمومي محيط باشد.
4- تجزيه و تحليل راهحلهاي ممكن كه از مقايسه امكانات مادي سازمان با محيط خارجي صورت ميگيرد.
5- تعيين راهحل مطلوب ، هنگامي كه امكانات در مورد مأمورتيهاي سازمان سنجيده ميشود.
6- انتخاب استراتژي از مجموعه ويژه اهداف بلند مدت و استراتژيهاي اصلي كه بهمنظور كسب اهداف سازمان مورد نياز است.
7- اهداف ساليانه يا استراتژيها يا راهبردهاي كوتاه مدت سازگار با اهداف بلند مدت و استراتژيهاي اصلي سازمان بايد تنظيم گردد.
8- اجراي تصميمات اخذ شده استراتژيك بايد بر اساس منابع بودجهبندي شده و با تأكيد بر كار و فعاليتها ، افراد ، ساختار ، فنآوري و نظام پاداش باشد.
9- بررسي و ارزيابي موفقيت آميز فرآيند استراتژيك به عنوان مبنايي براي كنترل و به صورت يك داده براي تصميمگيري آينده مطرح ميباشد.
موارد مذكور بيانگر اين نكته است كه مديران برنامههاي استراتژيك را به معناي برنامههاي آيندهنگر و گستردهاي ميدانند كه به منظور تعامل با محيط رقابتي و براي كسب اهداف سازمان به كارگرفته ميشود.
ويژگيهاي اهداف1. بايد بصورت كمي باشد.2. بايد ضربالاجل داشته باشد.3. بايد معيار داشته باشد- چه چيزي- چه وقت- چه كسي مسئول است.4. بايد تمركز رقابتي داشته باشد.5. بايد از يك طرف چالشي باشد و از سوي ديگر قابل دسترسي باشد.6. بايد مجموعه را به تلاش براي استفاده كامل از ظرفيتهاي خود وا دارد.7. بايستي براي هر بخشي نتايج كليدي داشته باشد.8. بايد براي تمامي مديران از راس هرم تا پايينترين ردهها مسئوليت تعريف كند تا به مقاصد پيشبيني شد برسند.
واژه های مرتبط: ایزو، گواهینامه ایزو ، استاندارد ایزو ، شرکت گواهی دهنده ایزو ، مشاوره ایزو ، مشاور ایزو، اخذ ایزو،ایزو 9001 ، الزامات ایزو
ایمیل :
نظر :